راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی
راهنمایی و مشاوره تحصیلی و شغلی

کار و تحصیل، دو موضوع بسیار مهم در زندگی هر فردند که توفیق یا عدم توفیق در هر یک از آنها، نقش و تأثیر بسیار سرنوشت سازی در زندگی وی دارند.

الف . بهداشت روانی تحصیلی

انبوه شدن تجربه های نسلها، رویارویی با مسائل زندگی و کسب تجربه های پراکنده ای که اندک اندک به صورت فرهگ و علم درآمده، محیطی مملوّ از دانسته ها و پرسشها پدید آورده است. زیستن در جوامع امروزی نیازمند برخورداری از آگاهیهای بسیار است. گذشته از این، انسان، دارای ذهنی کنجکاو است و می خواهد پدیده های اطراف خود را بشناسد. پس سرمایه ذهنی خود را کافی ندانسته، در صدد آگاهیهای بیشتری برمی آید. چقدر خوب است که انسان، با بهداشت و سلامت روحی روانی مناسب، به این امر بپردازد.

بهداشت روانی (Health mental) عبارت است از: «برخورداری فرد از تعادل و اعتدال در زمینه های شناختی، روانی - حرکتی، و عاطفی»؛ به این معنا که فرد، حد اعتدال را در این مؤلّفه ها مراعات کند و از آسیبها و اختلالات در زمینه های مورد نظر دور بماند. مثلاً در موضوع خودمان، از آموختن و تحصیل، لذّت ببرد. برای ایجاد لذّت در تحصیل، باید به چند عامل مهم توجّه کرد.

ویژگیهای فردی خود را بیشتر بشناسیم

یکی از عوامل مهمّی که در بهداشت روانی تحصیلی نقش اساسی دارد «هدفمندی» است. کسانی که در تحصیلات خود اهدافی را دنبال می کنند، نسبت به کسانی که اهدافی ندارند، از پیشرفت تحصیلی بیشتری برخوردارند. داشتن هدف باعث می شود که شخص برای خود برنامه ریزی کند. داشتن هدف، به خصوص هدفی که با نیازها، علایق، و تواناییهای یادگیرنده مطابقت داشته باشد، باعث به وجود آمدن انگیزه تحصیلی می شود.(1)

یکی دیگر از عوامل فردی موثر در بهداشت روانی تحصیلی، «عزّت نفس» است. تحقیقات مستندی انجام گرفته که همگی آنها مؤیّد این مطلب اساسی اند که عزّت نفس بالا، از عوامل مهم بهداشت روانی، و عزّت نفس پایین از عوامل مؤثر در اختلالات روانی است.

یکی از متغیّرهایی که ارتباط آن با عزّت نفس در تحقیقات متعدد مورد بررسی قرار گرفت، «پیشرفت تحصیلی» است. همگی این تحقیقات نشان می دهند که دانش آموزانِ برخوردار از عزت نفس بالا در مقایسه با دانش آموزانی که عزّت نفس پایین دارند، عملکرد تحصیلی بهتری از خود نشان می دهند.(2)

جان بالبی (Bowlby, John)، عزّت نفس را قسمتی از شخصیّت می داند و اهمیّت کسب امنیّت در دوران کودکی را نیز به عنوان اصل کلّی و پایه ای برای درونی کردن «اعتماد به خود» متذکّر می شود.(3)

«هوش» یکی دیگر از آن عوامل محسوب می شود. هم وراثت و هم محیط (فرصتهای یادگیری)، عوامل تعیین کننده مهمّی در توانایی هوش هستند. وراثت، دامنه (یا حدّاقل و حدّاکثر) هوش یک فرد را مشّخص می کند، در حالی که محیط، تعیین می کند که فرد در کجای این دامنه باشد.(4)

عومل دیگری هم وجود دارند که در بهداشت روانی تحصیلی مؤثرند، از جمله «توجه» «برنامه ریزی»، و «مطالعه».

با مراعات این عوامل و دادن رشد مناسب به آنها می توان در این زمینه به موفقیّت و کامیابی دست یافت، و بهداشت روانی تحصیلی را شکل داد. البته با این شرط که دو عامل دیگر که «محیط آموزشی» و «خانواده» باشند، در این زمینه نقش مثبتی ایفا کنند.

در چه محیط آموزشی تحصیل می کنیم

لئونارد (Leonaed, George)، درباره محیط آموزشی می گوید: «محیط، در صورتی اثر قوی روی شخص خواهد گذاشت که قویاً جاذب باشد، و البته محیط برای جالب و جاذب بودن باید پاسخگو باشد؛ یعنی باید کُنش - واکُنش یا بازخوردِ (فید بَک) مربوط و مناسبی را برای محصلان فراهم کند. برای اینکه باز خوردی مربوط و مناسب باشد، باید با یادگیرنده در جایی که او قرار دارد، تلاقی کند. آن گاه برنامه با تغییر یاد گیرنده، تغییر یابد. یادگیرنده ضمن پاسخهایی که به محیط آموزشی خود می دهد، تغییر می یابد (فرهیخته می شود)».(5)

محیط آموزشی سالم دارای سه ویژگی است:

1 . محیطی حسّاس و پاسخگوست.

2 . محیطی است که محصّلان برای بیان افکار و نمایاندن معلومات خود، در آن، احساس آزادی می کنند.

3 . محیطی است که مورد اعتماد محصّلان است،

ایشان احساس ارزشمندی می کنند، پذیرفته می شوند، و دوست داشته می شوند.(6)

معلّمان، که نقش اساسی را در محیط آموزشی دارند باید رابطه ای محبّت آمیز با محصّلان ایجاد کنند، تا محیط آموزشی برای آنها پرجاذبه باشد؛ وگرنه محیطی رنج آور خواهد شد. آنها باید هم به محصّلان کمک کنند تا به پرسشها و نیازهای تحصیلی خود پاسخ دهند و هم در عین حال، شأن و وقار خود را حفظ کنند.

شرط اساسی پرداختن به شغل معلّمی در محیط آموزشی، برخورداری از «شخصیت سالم» است. بدیهی است که شخصیت بیمار هرگز نمی تواند شخصیت سالم بار آورد.

در چه خانواده ای زندگی می کنیم

این که والدین با محصّلان و درس و تحصیل او چگونه برخورد کنند و در الگوهای تربیتی خود، برای چه نوع رفتارهایی ارزش قائل شوند، یکی از اجزای اساسی در شکل گیری نگرش محصّلان نسبت به تحصیل است. در بسیاری از موارد، علّت اُفت تحصیلی به خاطر وجود نگرشهای منفی، تضادها، مساعد نبودن شرایط خانواده از نظر عاطفی، روانی، اقتصادی و غیره است.

مهم ترین نقش والدین، ایجاد محیطی آرام و مساعد برای مطالعه و تحقیق برای فرزندان خویش است. والدین باید تا حدّ امکان از اختلافات خانوادگی پرهیز کنند. طبق تحقیقات به عمل آمده، اختلافات خانوادگی، ضربات روحی بی شماری را به فرزندان وارد می سازد. و از مهم ترین عوامل شکست تحصیلی به شمار می آید.(7)

در بعضی تحقیقات، آمده است که بین عملکرد تحصیلی دانش اموزانی که دارای والدین با سواد هستند، و دانش آموزانی که والدین بی سواد دارند، تفاوت معناداری وجود دارد ؛ به این معنا که سواد والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان، اثرات مثبت دارد.(8)

پدر و مادرها باید با درک علایق فرزندان، آنها را به راه درستی که انتخاب کردند، مصمّم سازند و مورد تشویق قرار دهند و «کانون حمایتی» از فرزندان خود، در تمام جنبه ها ایجاد کنند.

پس باید با ایجاد کانون گرم خانواده و محیط آموزشی مناسب و بالا بردن ویژگیهای فردی در امر آموزش، به بهداشت روانی تحصیلی فرزندان، کمک کرد.

ب . بهداشت روانی شغلی

در اجتماع امروزی، کار، بیش از پیش اهمیّت پیدا می کند. وقتی یکدیگر را ملاقات می کنیم، پس از سلام و احوالپرسی، اوّلین سؤالی که معمولاً مطرح می شود این است: «چه کار می کنی؟». کار، نه تنها منابع مالی و سطح زندگی افراد را بهبود می بخشد، بلکه بر سلامت جسمی و روانی آنها نیز موثر است. معیار اصلی قضاوت درباره بهداشت روانی شغلی شخص این است که بتواند با محیط کار خود، مبادلات هماهنگ و رضایت بخش داشته باشد. رفتار ما در کار، تحت تأثیر چند عامل مهم قرار دارد که اگر آنها را به شکلی مناسب دارا باشیم، به بهداشت روانی شغلی دست خواهیم یافت.

شخصیّت خود را رشد دهیم

به این نکته باید توجه کنیم که هر اندازه صفات شخصیّتی سالم و بالاتری داشته باشیم، به همان اندازه در شغل خود موفّقیم. یکی از صفات شخصیّتی، «عزّت نفس» است عزت نفس، یعنی نظر مثبت و احترام آمیزِ شخص درباره خودش.

میکل آنژ (Angelo, Michael) در این ارتباط می گوید: «تمام وعده و وعیدهای دنیا فریبی بیش نیست ؛ بهترین دستور زندگانی این است که اعتماد به نفس داشته باشیم».(9)

کسی که قدرت خلّاقانه درونی و ارزشهای وجودی خویش را باور دارد، هرگز در برابر مشکلات سر فرود نخواهد آورد. چنین شخصی نقاط ضعف خود را می شناسد و از رویارویی با حوادث آینده ترس به دل راه نمی دهد.

گوته )Goothe, Wolfgang( نیز جمله ای زیبا دارد: «در هر کاری شرط اساسی، داشتن اراده ای قوی است. با اراده ای قوی، شرایط، دیگر چندان اهمیّت ندارد».(10)

عزت نفس بر نوع کاری که شخص جستجو می کند، اثر می گذارد. مثلاً کسی که عزت نفس بالایی دارد، در کار، زیاد احساس خطر می کند و در سلسله مراتب کارهای سطح بالا، می رود و یا کارهایی را جستجو می کند که به رقابتهای زیادی نیاز دارد. عزت نفس بالا، این اثر را نیز دارد که شخص به انتقادهای دیگران زیاد حسّاسیت نشان نمی دهد، برای خود هدفهای بالایی در نظر می گیرد و برای رسیدن به آن، تلاشهایی طاقت فرسا انجام می دهد.(11)

صفات شخصیتی دیگری که بر کیفیت شغلی افراد، اثر مثبتی دارد عبارت اند از «منبع کنترل درونی»، و «قدرت جزم اندیشی» که با ارتقای آنها، فرد به بهداشت روانی شغلی نزدیک می شود.

زمینه های بروز نگرشهای مثبت را ایجاد کنیم

نگرش، یعنی احساس مثبت یا منفی نسبت به شخصی یا شیئی . نباید فراموش کرد که نگرشها رفتار را تحت تأثیر قرار می دهند، امّا الزاماً آن را پیش بینی نمی کنند. یکی از نگرشهایی که بر رفتار ما در کار تأثیر می گذارد، «رضایت از کار» است.

خیلیها معتقدند افرادی بی انگیزه، افرد تنبل، سست عنصر و بی رمق هستند و هیچ گاه برای انجام دادن کار، انگیزه از خود نشان نمی دهند ؛ امّا این اعتقاد، نادرست است ؛ چرا که غالباً شرایط و فضای حاکم بر کار، موجب عدم رضایت، و نوعی دل آزردگی نسبت به شغل می شود. مثلاً فردی که شغلش فشار دادن چند دکمه برای به جریان انداختن و کنترل دستگاهها و ماشینهای برقی است، همواره از این شغل شکایت می کند و از آن دلزده است ؛ اما همین شخص، هر روز چند ساعت با کمال شادابی و نشاط، به بازیهای رایانه ای و الکترونیکی می پردازد. بنابراین، فضای منفی حاکم بر کار، زمینه ساز بروز خستگی و رنجش می شود. وقتی افراد، احساس خوشایندی نسبت به شغل خود نداشته باشند، آن را کاری ملال آور و بیهوده به شمار می آورند.(12)

لذا باید شرایطی ایجاد کرد که هر کسی نسبت به شغل خود، نگرش مثبت پیدا کند و انگیزه بیشتری برای فعالیّت او ایجاد شود. برخی از این شرایط عبارت اند از: تنوع دادن کارها، پرداختن حقوق و مزایای بیشتر، جذاب کردن محیط کار و غیره.

رضایت شغلی پیامدهایی را به دنبال دارد: باعث فعالیّت بیشتر افراد می شود، غیبت کردن کارکنان را به حداقل می رساند، فکر رها کردن شغل را از سر آنها دور می کند، و موجب افتخار کردن آنها به سازمان خود می شود.

چه ادراکی از سازمان شغلی خود داریم؟

ادراک یعنی فرآیند انتخاب و سازمان دهی محرکهایی که از محیط می رسند. ما به وسیله حواس خود، اطلاعاتی را از محیط می گیریم، شناسایی می کنیم، تمیز می دهیم و درباره آنها قضاوت می کنیم.(13)

اگر کارمندی درباره مسیر، سازمان، همکاران و روابط حاکم بر آنها ادارک خوبی داشته باشد، رفتارهایش متناسب با این ادراک خواهد بود. آنچه می تواند در رابطه با محیط کار و بهداشت روانی کارکنان، نقش مهمی داشته باشد، «اوّلین برداشت» است.

آزمایشهای اَش و شِریف (Asch - Sherif) نشان می دهد، کسانی که می خواهند دوست داشته شوند یا پذیرفته شوند، باید تلاش کنند تا در اوّل

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ارسال در تاريخ شنبه 18 آذر 1391برچسب:, توسط مهدی نوری